نام شعر : تراو


در آ، كه كران را برچيدم، خاك زمان رفتم، آب "نگر" پاشيدم.
در سفالينه چشم ، "صدبرگ" نگه بنشاندم، بنشستم.
آيينه شكستم، تا سرشار تو من باشم و من. جامه نهادم. رشته گسستم.
زيبايان خنديدند، خواب "چرا" دادمشان، خوابيدند.
غوكي مي جست، اندوهش دادم، و نشست.
در كشت گمان، هر سبزه لگد كردم. از هر بيشه ، شوري به سبد كردم.
بوي تو مي آمد، به صدا نيرو، به روان پر دادم، آواز "در آ" سر دادم.
پژواك تو مي پيچيد، چكه شدم، از بام صدا لغزيدم، و شنيدم.
يك هيچ ترا ديدم، و دويدم.
آب تجلي تو نوشيدم، و دميدم.