نام شعر : تنها باد سايه شدم، و صدا كردم سايه شدم، و صدا كردم:كو مرز پريدنها، ديدنها؟ كو اوج "نه من"، دره "او"؟ و ندا آمد: لب بسته بپو. مرغي رفت، تنها بود، پر شد جام شگفت. و ندا آمد: بر تو گوارا باد، تنهايي تنها باد! دستم در كوه سحر "او" ميچيد، "او" ميچيد. و ندا آمد: و هجومي از خورشيد. از صخره شدم بالا. در هر گام، دنيايي تنهاتر، زيباتر. و ندا آمد: بالاتر، بالاتر! آوازي از ره دور: جنگلها ميخوانند؟ و ندا آمد: خلوتها ميآيند. و شياري ز هراس. و ندا آمد: يادي بود، پيدا شد، پهنه چه زيبا شد! "او" آمد، پرده ز هم وا بايد، درها هم. و ندا آمد: پرها هم. و ندا آمد: پرها هم |