نام شعر : برتر از پرواز دريچه باز قفس بر تازگي باغ ها سر انگيز است. اما ، بال از جنبش رسته است. وسوسه چمن ها بيهوده است. ميان پرنده و پرواز ، فراموشي بال و پر است. در چشم پرنده قطره بينايي است : ساقه به بالا مي رود . ميوه فرو مي افتد.دگرگوني غمناك است. نور ، آلودگي است. نوسان ، آلودگي است. رفتن ، آلودگي. پرنده در خواب بال و پرش تنها مانده است. چشمانش پرتوي ميوه ها را مي راند. سرودش بر زير وبم شاخه ها پيشي گرفته است. سرشاري اش قفس را مي لرزاند. نسيم ، هوا را مي شكند: دريچه قفس بي تاب است. |