مصاحبه با محمدعلي سپانلو
[ محمد علي سپانلو ]

- در مورد سهراب سپهري چه فكر مي كنيد؟
- به نظر من سهراب هم شاعري ماندني است. از محاسن شاعران درجه يك ما بهره مند است و از معايب آنها هم بر كنار نيست. بايد بياييم و بگوييم كه سهراب چه به ما افزوده است ؟
شعر امروز ما كم و بيش داراي يك ديد ماترياليزم غربي بود و رابطه اش با ادبيات فارسي بيشتر از راه ساخت هاي زبان بود و كمتر از راه جهان انديشه ها. سپهري نگاه معاصر ما را رنگين كرد. بخش عظيم ادبيات كهن ما عارفانه است ، من كاري به قضاوت در مورد عرفان ندارم. عرفاني داشتيم كه همچون سلاحي كارآمد مورد استفاده قرار مي گرفت و عرفاني هم بود كه درويشي و از دنيا بريدن و قلندري را تبليغ مي كرد ، در هر حال بخش عظيمي از اين ادبيات مرهون عرفان است. ما از مشروطه به بعد اين را نداشتيم. به خصوص آن كسي كه ادعاي مدرن بودن مي كرد اصلا كاري به آن طرف نداشت. هر شاعر مدرن مي كوشيد با ديدي ماترياليستي كار كند ، هر چند كه هنوز در اين مرز و بوم اين جريان به درستي شناخته نشده و واقعا هنوز ماترياليسم با پول دوستي يكي گرفته مي شود. سهراب شعر را به سمت و سوي ديگري برگردانيد. نميخواهم بگويم كه همه شعر فارسي بايد به اين سمت و سوي برگردد ولي در هر حال ما چنين شاعري را لازم داشتيم. شاعر نوپردازي كه آن گذشته رادر ما زنده كند. در شعرهاي سهراب روح تفكر تاريخي ايراني و جغرافيايي ايران زنده است. "تقدس آب" را در شعرهاي او كاملا مي بينيد . شك نيست در سرزميني كه دوسومش كوير است آب محترم است ، او به شعرش جنبه اي جغرافيايي و تاريخي ميدهد بدان سان كه آشكارا به نظر نيايد. از اين زاويه او يكي از ملي گراترين شاعران نوپرداز ماست. انسان در ميان اين جهل ها و جنگ ها و آدمكشي ها گاهي دوست دارد كه صدايي نوازشگرانه و خردمندانه را بشنود . اين صداي سهراب است. اگر او نبود ما مي بايست دوباره براي بعضي از لحظات خلوت خود به مولوي و نظاير او باز مي گشتيم. به خصوص بعد از سرخوردگي هاي تاريخي كه در زندگي ملت ما فراوان بود ، هست و خواهد بود. ما هميشه به چنين آوارهاي مرهم گذاري نيازمند هستيم.
- آيا اين ها را از اولين كتاب هاي سپهري ميتوان ديد؟
- بله از اولين كتاب هايش هم مي توان ديد، ولي در "حجم سبز" اين روحيه واقعا به سبزي مي نشيند . تحول ، ناگهاني نيست شكوفه هايش هست ، گلش را مي شود در حجم سبز ديد.
- فرم در كار سپهري چگونه بوده است ؟ چه تحولاتي پذيرفته است؟
- به نظر من شعرهاي اوليه او فرم ندارد. او با اتكا به نقاشي
مي كوشيد با به وجود آوردن چند تصوير و چند رنگ توازن و فرم ايجاد كند. شكي نيست كه فرم ضعيفي است. اين توازن كمي پيش از حجم سبز به وجود آمد . بدين معني كه او بر خلاف شاعراني ديگر در آخر كارش بيشتر از وزن استفاده مي كند ، وزن با تقطيع افقي. اغلب شعرهاي آغازينش وزن ندارد. تصاوير بي حركت است. اما در شعرهاي آخري مي كوشد تا ميان تصاويري فعال رابطه برقرار كند. در شعر"آب را گل نكنيم" همه چيزها به وسيله يك نخ نامرئي با هم مرتبط اند.
احترام به هستي جاري.
("بخشي از مصاحبه محمد علي سپانلو" هنر و ادبيات امروز، به كوشش ناصر حريري ، كتابسراي بابل ، 1366)

Back to Sohrab-&-Others page